آقای موسوی (نام مستعار) موضوع این مقاله فردی شریف، متدین و مسلمان در سال 1368 درگذشت. یکی از فرزندانش اعتبار وصیت نامه او را به این دلیل به چالش کشید که او فاقد توانایی لازم برای نوشتن وصیت نامه خود بوده و در نهایت قاضی تشخیص داد که آقای موسوی توانایی لازم برای تنظیم وصیت نامه را نداشته است و وصیت نامه او ابطال شد.
در این دعوای حقوقی دو موضوع شریعت و نحوه تنظیم وصیت نامه محورهای اصلی هستند.
در مورد اول، شریعت، برخی از شواهد ارایه شده در این دعوای قانونی به شرح زیر بودند:
- آقای موسوی بر اساس قوانین و سیره پیامبر (ص) وصیت کرده است.
- آقای موسوی بر حسب مذهب اسلام موظف بوده طبق دستورات شریعت وصیت کند. بنابراین، او بر حسب قوانین دین اسلام، 1 سهم کامل را به پسران و نیم سهم را به دختران به ارث گذاشته بود.
بنابراین آقای موسوی شریعت را به درستی در نظر گرفته است ولی از آنجایی که قاضی رای به عدم توانایی تنظیم وصیت نامه داد، وصیت نامه بی چون و چرا باطل شد. با این حال دلیل اصلی ابطال وصیت نامه عدم توانایی آقای موسوی در تنظیم وصیت نامه نبود بلکه عدم مساوات میان سهم فرزندان شرایط را به گونه ای پیش برد که اختلافات بالا گیرد و وراث دوقطبی شده، دست به دسیسه بر علیه یکدیگر زدند و با اینکه در نهایت سهم آن ها آنطور که قوانین شریعت معین کرده است، تقسیم شدند ولی اختلاف و کینه ای عمیق و حل ناشدنی میان وراث شکل گرفت.
این داستان کوتاه، اهمیت موارد زیر را برجسته می کند:
- در نظر گرفتن ملاحظات دینی و مذهبی در تنظیم وصیت نامه
- در نظر گرفتن ملاحظات فرهنگی و اخلاقی در تنظیم وصیت نامه
- اطلاع از شرایط داخلی خانواده خود و اینکه اختلافات تا چه حد می توانند ویرانگر باشند
اینکه آیا موصی ملاحظات فرهنگی، مذهبی، خانوادگی یا سایر ملاحظات را در تنظیم وصیت نامه خود لحاظ کرده است بسیار مهم است. درست است که در بسیاری موارد توسط شریعت مسیر را مشخص کرده است ولی این بدان معنا نیست که برحسب شرایط روز جامعه و رشد و نمو شرایط جامعه، شریعت می تواند تمامی اختلافات را حل و فصل کند. بنابراین نکته حایز اهمیت آن است که نه فقط شریعت بلکه ملاحظات فرهنگی و خانوادگی نیز باید در تنظیم وصیت نامه مهم شمرده شوند در غیر این صورت می تواند منجر به نتیجه ای شود که با نظر موصی بسیار متفاوت باشد.